کسایی که از مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی رنج می برن در همه ابعاد زندگی خود درگیر بی ثباتی هستن، از روابط عاطفی شون گرفته تا شخصیت و فعالیت هاشون. اونا به سختی می تونن احساسات شون رو کنترل کنن، به خاطر همین خوش رفتاری شون می تونه به سرعت تبدیل به خشونت شه.
مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی عموما با مشکل دو قطبی اشتباه گرفته می شه.
مشکل دو قطبی اخلاق شخص رو تحت اثر قرار میده نه شخصیت اونو. اما اثر مشکل شخصیت بی ثبات بالاتر از دمدمی مزاج یا بد قلق کردن شخصه. شخصیت شما شکل عادی حضورتون در دنیا و چگونگی تعامل تون با بقیه در غالب اوقاته. اما نشونه های این مشکل چه هستن؟

۱- در روابط عاطفی شون از عشق به نفرت می رسن

یکی از نشونه های مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی، اول ایده آل اما بعد بی ارزش دونستن دیگرونه. کسی که به این مشکل گرفتار هستش، ممکنه در اولین دیدار با شخصی با خود فکر کنه اون بی عیب و نقصه اما به محض اینکه اون شخص حرف اشتباهی بزنه یا دعوا ای کنن، احساسات اون به طور کامل عوض می شه.
مثلا شخص مقابل حرف بی ادبانه ای می زنه یا ملاقات بدی باهم دارن. در این حالت، اون یهو فکر میکنه اون شخص بدترین آدم دنیا و غیر قابل تحمله و تنها نیتش سوء به کار گیری اونه.

۲- همیشه مشکلات برابری در روابط عاطفی شون دارن

تغییر وضعیت از ایده آل دونستن شخص به بی ارزش کردن اون، حفظ روابط عاطفی رو سخت می کنه.
آدمایی که به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی گرفتار هستن به دلیل نوسانات احساسی شدید همیشه با یه الگو در روابط عاشقانه خود مواجه هستن. اونا این مشکلات رو فقط با یه نفر ندارن و همون شکل از رابطه عاطفی همیشه واسه اونا تکرار می شه.

۳- به سختی می تونن خشم خود رو کنترل کنن

بیشتر افراد وقتی با شریک عاطفی خود دعوا می کنن، می دونن که حرف خیلی ناراحت کننده ای نباید بزنن. اما افراد گرفتار به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی به اندازه ای درگیر احساسات می شن که دیگه نمی تونن نگران خدشه دار شدن احساسات شخص مقابل شون باشن. اختلافات این افراد تبدیل به فریاد زدن می شه و اونا ترسی از جر و بحث در ملأ عام ندارن. این آدما به اندازه ای عصبانی می شن که قادر نیستن با خود فکر کنن میشه عصبانی بود و در عین حال رابطه خود رو نگهداشت. خشم تنها چیزیه که می تونن اون به فکر می کنن.

۴- بعد از عصبانیت احساس گناه می کنن

افراد گرفتار به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی، بعد از پایین اومدن خشم شونه که می تونن اتفاقات اتفاق افتاده رو پردازش کنن. این افراد ممکنه بعد از اینکه فهمیدن رفتاراشون مناسب نبوده دچار احساس گناه یا شرم شن و یا از اینکه شخص مقابل شون فکر کنه دیوونه هستن احساس خجالت کنن. اونا روز بعد از دعوا احساس خیلی بدی پیدا می کنن و می دناند که رفتارشون شرایط رو بدتر کرده، اما در لحظه فوران خشم نمی تونن احساسات شون رو کنترل کنن تا مرتکب اون رفتارها نشن.

۵- ترس از ترک شدن دارن

افراد گرفتار به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی، بیشتر مطمئنند که بقیه اونا رو ترک می کنن، حتی اگه هیچ نشونه ای مبنی بر اون وجود نداشته باشه. مثلا، اگه شریک عاطفی شون قصد سفر داشته باشه، ممکنه با خود فکر کنن اونا دیگه هیچوقت همدیگه رو نمی بینن. اما این ترس می تونه تبدیل به پیشگویی ای شه که در آخر خود فرد اونو محقق می کنه.
مثلا، این آدما به اندازه ای از خودراضی یا پرتوقع بوده یا شدت احساسات شون تا حدی زیاده که شریک عاطفی شون در آخر اونا رو ترک می کنه.
بعد از اون،  این افراد دچار احساس فضای خالی و درموندگی می شن.

۶- توانایی کنترل خود رو ندارن

بی ثباتی می تونه با رفتارای تکانشی (رفتارای آنی و فکر نشده) همراه شه.
افراد گرفتار به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی ممکنه به مصرف سیگار و الکل گرایش پیدا کنن، ولخرجی کنن یا با غریبها زیادتر از اندازه صمیمی می شن.

۷- تجربه خروج از بدن دارن

طبق تحقیقات، بین ۴۰ تا ۷۶ درصد از افراد گرفتار به مشکل شخصیت بی ثبات یا مرزی، در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتن. مردم بیشتر به خود یاد میدن در زمان روبرو شدن با ضربات روحی، خود رو از اون لحظه جدا کنن و این عادت می تونه تا دوران بزرگسالی هم ادامه پیدا کنه.
واسه همینه که افراد گرفتار به این مشکل، تجربه خروج از بدن دارن. اونا از جسم شون بیرون میان و با خود می گن: «اینجا هستم اما در واقع نیستم.» اونا از این روش واسه روبرو شدن با اتفاقات ترسناک در لحظه وقوع استفاده می کنن. اما ممکنه وقتی که باید در لحظه حاضر باشن این روش براشون مشکل ساز شه.

۸- احساسی که به خود دارن عشق و نفرت توأمانه

پریشونی احساسات در افراد گرفتار به این مشکل، تنها منحصر به روابط شون با بقیه نیس.
این افراد در احساسات شون نسبت به خودشون هم زیاده روی و کوتاهی می کنن. اونا ممکنه لحظه ای فکر کنن شخص فوق العاده ای هستن اما بعد یهو از خودشون بیزار شن. بیشتر افراد با بالا رفتن سن، نگاه کلی متعادل تری نسبت به خود پیدا می کنن و می دونن که هیچکی کامل نیس اما افراد گرفتار به این مشکل احساس بسیار بی ثباتی نسبت به خود دارن.

۹- به خودشون آسیب میزنن

احساس نفرت به خود و خشم نسبت به بقیه می تونه افراد گرفتار به این مشکل رو به خودزنی به عنوان روشی واسه تخلیه احساسات بفرسته. اونا میخوان به کسی پرخاش کنن اما می دونن که نمی تونن این کار رو بکنن. این احساس براشون قابل تحمل نیس، در نتیجه به خودشون آسیب میزنن. اونا بعضی وقتا از خودزنی واسه تخلیه خشم شون استفاده می کنن تا خود رو مجبور کنن روی چیز دیگری جز عامل عصبانیت شون تمرکز کنن.